مندوستان را به خاطر نیكوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان بــردار
خویش دیدهام .
زادگاه من بخش كوچكی از آسیــا بود. من آنرا اكنــون سربلند و بلند پــایه باز
میگذارم. امــا ازآنجــا كه از شكست در هراس بودم ، خود را از خودپسنــدی
و غرور بر حذر داشتم.حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون
ننهادم. در این هنگام كه به سرای دیگر میگذرم ، شما و میهنم را خوشــبخت
میبینم و از این رو میخواهم كه آیندگان مرا مــردی خوشبخت بدانند. مـــرگ
چیزی است شبیه به خواب . در مرگ است كه روح انسان به ابدیت می پیوندد
و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می كند و همیشه ناظر
اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود كه من اندیشیدم به آنچه كه گفتم عمـــل
كنید و بدانید كه من همیشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر این چنین نبود آنگاه
ازخدای بزرگ بترسید كه در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهــــد و
ناظر اعمال ماست
باید آشكارا جانشین خود را اعلام كنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی
ندهد . من شما هر دو فرزندانم را یكسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم
كه آزمودهتر است كشور را سامان خواهد داد.
تو كمبوجیه، مپندار كه عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد
داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند .
همواره حامی كیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نكن كه از
كیش تا از هر كیشی كه میل دارد پیروی كند .
هر كس باید برای خویشتن دوستان یك دل فراهم آورد و این دوستان را جز
به نیكوكاری به دست نتوان آورد .
از كژی و ناروایی بترسید .اگر اعمال شما پاك و منطبق بر عدالت بود قدرت
شما رونق خواهد یافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت
تسامح ورزید ، دیری نمی انجامد كه ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد
رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد.من عمر خود را در یاری به مردم
سپری كردم .
نیكی به دیگران درمن خوشدلی وآسایش فراهم می ساخت وازهمه شادیهای
عالم برایم لذت بخش تر بود.
به نام خدا و نیاکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد كنید
نسبت به یكدیگر آزرم بدارید .
پیكر بیجان مرا هنگامی كه دیگردراین گیتی نیستم در میان سیم و زرمگذارید
و هر چه زودتر آن را به خاك باز دهید. چه بهتر از این كه انسان به خـــاك كه
اینهمه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد.
من همواره مردم را دوست داشتهام واكنون نیز شادمان خواهم بود كه باخاكی
كه به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم.
هماكنون درمی یابم که جان ازپیكرم میگسلد ...اگر از میان شما كسی میخواهد
دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیك شود و هنگامی
كه روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم كه پیكرم را كسی نبیند، حتی شما
فرزندانم.پس از مرگ بدنم را مومیای نكنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن
نپوشانید .زودتر آنرا درآغوش خاك پاك ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم
خاك ایران را تشكیل دهد.چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینكه بدنش درخاكی
مثل ایران دفن شود.
از همه پارسیان و هم پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از
اینكه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.
به واپسین پند من گوش فـرا دارید. اگر میخواهید دشمنـان خود را تنبیه كنید،
به دوستان خود نیكی كنید.
فرزندانم! من شما را ازكودكی چنان پروردهام كه پیران را آزرم دارید وكوشش
كنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند.
نظرات شما عزیزان: